دانشجوی هنرنمایی بن ویلیس بعد از جدایی دردناک از دوست دخترش سوزی
فیلم صحنه دار مردی که زمان را متوقف میکند شروع به سوء استفاده از این قدرت میکند (+18)
هنرمند جدید بن پس از جدایی دردناک از دوست دخترش سوزی از بی خوابی رنج می برد. معشوقش با مرد دیگری رابطه برقرار میکند و درد او را ا دو چندان میکند
بن بعد از این اتفاق درک میکند که این جدایی چقدر می‌تواند به او صدمه بزند از چشم بن در صحنه که دوست دخترش به او میگوید که میخواهد از او جدا شود زمان کند و یواش حرکت میکند
روزی در یک پارتی بن دوست دخترش را با یک مرد دیگر میبیند که سر یک میز غذاخوری نشسته است و به اون ها نگاه میکند که ناگهان دوست بن ویلیس یعنی شان میاد و در مورد جدایی آنها از بن سوال میکند بن میگوید همیشه فکر میکردم که سوزی لایق بهترین هاست و برای این ازش جدا شدم که فکر کردم نمیتوانم اونو در زندگی خوشحال کنم ولی حالا که او از من جدا شده دیگر نه خواب دارم و نه راحتی نمیدانم چکار کنم
دوستش به او میگوید که اگر میخواهی سوزی را دوباره بدست آوری باید با یک دختر زیبا دیگه دوست بشی تا سوزی حسودیش بشه و دوباره پیش تو برگرده
بن وارد یک امتحان رسامی میشود که باید تصویر یک مرد برهنه رسم کند ولی او در حین امتحان چشمش به دختری زیبایی که در مقابل او نشسته میوفتد و شروع به رسم کردن اون دختر میکند و استاد رسامی او را میبیند و از او میخواهد که به مدلی مردی که در مقابلش است توجه و احترام کند
بعد از چند روز بن را می‌بینید که خیلی بهم ریخته و اصلا حالی خوبی نداره و اصلأ نمی‌تواند بخوابد و چون کاری برای انجام دادن ندارد کلی روز و شب را به دوست دخترش سوزی فکر میکند
شبی او به دوست دخترش سوزی زنگ میزند و ازش میخواهد که دوباره پیشش برگردد ولی سوزی جوابی رد می دهد و بن از او سوال میکند که آیا با ستیو یعنی دوست پسر جدید سوزی هم خوابی کرده یا نه و سوزی میگه بله و ازش سوال میکند که ستیو در رختخواب بهتر از من است یا نه ولی سوزی گوشی رو قطع میکند
بن برای اینکه سوزی را فراموش کند هر تلاشی را میکند ولی بی فایده است روزی به یک سوپر مارکت می‌رود تا خرید کند که اعلام کاریابی را میبیند
و در این سوپرمارکت استقدام میشود
در این مارکت بن با دوستان جدیدش آشنا میشود در این سوپرمارکت همراه با بن ۶ نفر کار میکند
و بین این افراد همکار او یعنی شارون هم وجود دارد و زمانی نمی‌گذرد تا اون به شارون علاقمند شود
بن صبح ها به مدرسه و شب ها به این مارکت میاد برای کار در صحنه بعدی بن را میبینیم که به یک پلاستیک لوبیای پاره شده نگاه میکند و انگار خوابش برده که صاحب کارش میاد و به او اخطار میدهد که روی کارش فوکس کند ولی بعد از چند ثانیه بن یک دختر زیبا را در مارکت میبیند و مدهوش او میشود این دختری زیبا در حالی تلاش برای برداشتن چیزی از یخچال است که لباس زیریش مشخص میشه و بن حواسش پرد دختره میشه
در این صحنه یک صحنه فلش باک را میبینیم که کودکی بن را نشان میده که در کودکی یک زن برهنه را میبیند
بن در آشنا شدن با دوستان جدیدش متوجه میشود که دوستانش چگونه زمان را میگذراند و هر کدام از دوستانش روشی خاصی خودش را دارد مثال شارون میگه بزرگترین دشمنش وقت است و از نگاه کردن به ساعت متنفر است
برای رهایی از کسالت شیفت شب، بن کاملاً تخیل خود را آزاد می کند و تصور می کند که می تواند زمان را متوقف کند تا بتواند در یک دنیای یخ زده مانند یک مکث فیلم حرکت کند
و زنانی که در سوپر مارکت است مکث شده و به اون اجازه میدهد که لباس های شأن را در آورد و وجودشان را رسم کند و در نهایت این خیال او به واقعیت تبدیل میشود و واقعا زمان را متوقف میکند
رویایی بن این است که یک رسام موفق شود و اینکار را روی زنانی که به سوپرمارکت برای خرید میآیند انجام میدهد یعنی زمان را متوقف کرده و لباس زن ها را در میآورد و وجودشان را رسم میکند
و وقتی کارش تمام شد تنها کاری که باید انجام دهم این است که انگشتانش را بشکنم و زمان به سرعت عادی خود بازگردد
در شبی بعدی بن و شارون روبرو میشوند و شارون ساندویچ بن را یک گاز میگیره و روی صورتش کمی غذا میمونه و بن تلاش می‌کنه که صورتش را تمیز کند و قبل از اینکه شارون از اطاق بیرون شود به یک دیگر با لب خند نگاه میکند همون لحظه بن از اطاق میاد بیرون و دوستش بهش میگه که من به شارون درخواست دوستی دادم و بن از شنیدن این دل شکسته میشود و بعد از شنیدن این سخن یک صحنه فلش بک را میبینیم که بن تمامی دوست دخترانش را به یاد میآورد
روزی بعد در یک بازی فوتبال بین بن و دوستانش صاحب کار بن زخمی میشود و توسط مات به بیمارستان انتقال داده میشود و این فرست پیش میاد که بن با شارون تنها شود و به یک قهوه خانه بروند و در قهوه خانه سوالات شخصی از هم میپرسند و بن از شارون در مورد دوست پسرش سوال میکند و شارون در جواب میگه که اون دوست پسری من نیست و تا به حال با اون هم خوابی نداشته بن بعد از شنیدن این سخنان خیلی خوشحال میشه بعد بن شارون را به خانه اش می‌بره و در اونجا اولین بوسه از او میگیرد روزی بعد صاحب کار بن یک پارتی ترتیب می‌کنه و از بن و تمامی کارمندانش دعوت می‌کنه قبل از رفتن به پارتی شارون از بن دعوت می‌کنه که با او باهم به این پارتی برن
در شبی پارتی بن با دوست دختر سابق خود یعنی سوزی روبرو میشه و او را با برادر صاحب کارش میبیند بعد چند ساعت بن توی سف دستشویی است که سوزی از دستشویی میاد بیرون و بن را می‌بوسه و شارون این صحنه را میبیند و شارون از دیدن این صحنه خیلی اعصبانی شده و از پارتی بیرون میشود
و بعد از این چند اتفاق جالب دیگر رخ میده که بهتره در فیلم تماشا کنید
